سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
آخرین مطالب

سلام.

همین طور که قبل گفتم:مامان داره برام یادگاریی درست میکنه که بهترین هدیه باشه برام.برای همینم داره از هر عکس زیبایی که میگره ازم و خاله ایمانی برام فوتو شاپشون میکنه بذاره تو وبلاگم.همین طور هم که عمه جونیم میاد دیدن وبلاگم عکسام رو ببینه.

یادگاریهایی برای بعد

یادگاریهایی برای بعد

یادگاریهایی برای بعد

یادگاریهایی برای بعد


[ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 11:26 صبح ] [ ریحانه ] [ نظرات () ]

سلام

خاله مهربان و نا دیده ام!

نمیدانم چگونه از شما برای این هدیه بسیار ارزشمند قدردانی کنم!به زبان کوچکم میگویم.خاله مهربانم خداوند نگاهدارت باشد و نیز غنچه گل مریمت که عطرش سراسر فضای دنیای مجازیم را پر کرده است!

هدایایت را برای همیشه نگاه خواهم داشت تا روزی من نیز!!

تو مرا یاد کنی یا نکنی

باورت گر بشود، گر نشود

حرفی نیست؛

اما...

نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!

دوستت دارم خاله خوبم ریحانه!!

هدایای خاله ایمانی برای من

اینا رو زحمتش رو کشیدی منم تا عمر دارم نگهشون میدارم خاله جونی:))

 

هدایای خاله ایمانی به من

 

 


[ سه شنبه 91/6/14 ] [ 11:20 عصر ] [ ریحانه ] [ نظرات () ]

سلام.
من اینجا سه ساله شدم و تولدمه من و دختر عمه ام و پسر عمومیم!آبجی ستایش و داداش صدرالدین:))

عکسهای تولد ریحانه جان

اینجا حیاط خونمونه که بهاره و من با تاج گلی از گلای خونمون عکس انداختم

عکسهای تولد ریحانه جونی 

اینجا من و داداش صدر الدین و آبجی ستایش با هم عکس انداختیم.خیلی خوش گذشت!

عکسهای تولد ریحانه جونی

من و عکس تکی:))


[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 9:22 صبح ] [ ریحانه ] [ نظرات () ]

سلام.

آهویی دارم خوشکله

من این آهنگ رو خیلی دوست دارم و همیشه مامانم برام میذارش و الآنم خوب یادش گرفتم:))....
شعرای زیادی بلدم و مامانم هم الآن داره سوره حمد رو یادم میده و من خیلی خوشحالم چون مامانم گفته اگه:قران بلد بشم جایزه ام منو میبره مهد قرآن و من وقتی قرآن بلد باشم روز قیامت خدای مهربون میگه:بخوان و بالا برو منم دوست دارم برم اون بالا بالاها تا پیش خود خود خدا!
یه نکته جالب!من تا چند ماه پیش فکر میکردم هدی دختر دایی باباییم رو میگن خدا!برای همین هم وقتی مامانم میگفت:چادر پوشیدی مثل فرشته ها شدی و خدای مهربون دوستت داره فکر میکردم آبجی هدی رو میگه:))...

من الان حدود شیش تا شعر بلدم و مامانم بیشترشون رو از برنامه اتل متل تماشا که شبکه دو پخش میکرد به من یاد میداد منم برنامه خاله سارا رو خیلی دوست داشتم ولی الان بعد ماه رمضونی نداره و من خیلی ناراحتم:((....

مامانم خودش بهم قول داده به من شعر یاد بده:))....
من علاوه بر شعر و قرآن یه دعای قشنگ که براورده شده است رو بلدم و وقتی مامانم برام اسپند دود میکنه اون دعا رو میخونم و میدونم خدا هم دوست داره اون دعا رو آخه خیلی دعای قشنگیه.....مامانم هم فارسیشو بهم یاد داده هم عربیشو.

شما هم دوست دارید اون دعا رو با من بخونید؟مامانم میگه همه مسلمونا اون دعا رو بلدن پس لطفا همراه من برای شادی دل امام مهربونمون که مثل خورشید پشت ابر هست ولی غائبه دعا کنیم:

(اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)



[ دوشنبه 91/6/6 ] [ 6:9 عصر ] [ ریحانه ] [ نظرات () ]

سلام:))
مامانم قصد داره فعلا به جای من نویسنده گی کنه تا من که سواد دار شدم خودم بنویسم.
.
.
.
امروز مامانم رفته بود امتحان و من هم موندم خونه مامان جونم.برای اینکه صب زود بیدار شده بودم خونه مامان جونم کمی بد اخلاق شده بودم و مامانم که اومد باهاش قهرررررررررررررررررر بودم.آخه منو نبرده بود امتحان:((.....
.
.
البته مامانم گفت:اونجا جای بچه ها نیست بذار بزرگ شی بعد خودت میری مهد کودک....مدرسه.....دانشگاههههههههههههه.
.
.
سلام

منم ناهارمو خوردم و اومدیم خونمون.....!!
مامانم طبق معمول برام قصه خوند و منم کمی بازی کردم ....
مامانی طفلی خسته بود.....
.
.
ولی نخوابیده بود!!
سلام 

اومده بود وبلاگستان تا برام وبلاگ بسازه....البته اولش خونه رو مرتب کرده بود.آخه ما داریم از این خونمون میریم خونه جدید!!
سلام

منم خیلی خوشحالم.آخه اتاق دار میشم:)).
.
.
.
.
.
سلام


[ چهارشنبه 91/3/17 ] [ 5:18 عصر ] [ ریحانه ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

مامانم میخواد برام یادگاری درست کرده باشه برای آینده ام!بعد هم بدش به خودم ایشالا.....
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب



بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 17684